کد مطلب:325947 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:251

علت گرایش از بعد اجتماعی
اگر بخواهیم در مورد زمینه اجتماعی پیوستن پیروان به فرقه شیخیه مشروح تر سخن بگوییم، می توان گفت كه شكست در جنگهای ایران و روس نوعی تحقیر، فقر، گرسنگی و بیماری برای ایرانیان به ارمغان آورد. دربار كه از روی خوشگذرانی و زیاده
طلبی نمی توانست از هزینه های خود كم كند به فساد مالی از قبیل رشوه گیری و گرفتن مالیات عوارض از مردم پرداخت. مظالم دولتی و به خصوص شكست تلاش روحانیت تراز اول در جنگ پس از ابراز حكم جهاد، زمینه را برای نوعی درون گرایی و كناره گیری از امور اجتماعی در بین اقشار مختلف جامعه پدید آورد. احساس شكست و كناره گیری صاحب نفوذان سیاسی از امور دولتی و حكومتی كه بخشی از آن نیز می تواند به علت فساد دربار شد، موجب افزایش نفوذ قدرتهای بیگانه در دربار شاهی گشت و میل به دوری گزیدن از استبداد، فقر و شكستها، برخی از مردم را به سوی اندیشه های خیالپردازانه گرایش داد. از این رو با آن كه مقابله با افكار صوفیانه و اخباری گری توسط علمای اصولی و پیشرفتهای علمی آنان، دین و زندگی دینی را به واقعیتهای اجتماعی و علمی نزدیك تر می نمود، اما همین تعارض نیز به نوبه خود زمینه را برای ظهور اندیشه های نوی كه دارای خصلتهای دنیا گریز بودند فراهم تر كرد.

با توجه به گزافه گویی هایی كه در مورد كرامات آقاسی و دیگر صوفیان بیان می شد و با توجه به فاصله گرفتن محمد شاه از علمای اصولی، محمد باب به خود جرأت داد و ماجرای درگیری خود با علمای شیراز را به امید اثر بر شاه برای او نوشت. این درگیری پس از ادعای او به نیابت امام زمان (عج) صورت گرفت و در آن پس از شكست در بحث با علما، علی محمد مجبور به توبه شد. همچنین او در زندان ماكو رساله ای تحریر كرده به حاج میرزا آقاسی تقدیم كرد.

به طور كلی در تفحص درباره رابطه دولت با فرقه بابیه باید گفت به نظر می رسد در دوره محمد شاه، فاصله گرفتن دولت یا دستگاه سیاسی از متشرعین اصولی و گرایش دولت به افكار خرافی و صوفی مآبانه از جمله عواملی است كه زمینه را برای ابراز عقیده علی محمد باب پس از طرد شدن از جانب روحانیت فراهم كرده است. حمایت حاكم اصفهان از او نیز بسیار كارساز بوده است. به عبارت دیگر در ابتدا سید محمد علی باب با استفاده از كسوت روحانیت و اعتبار نیابت امام زمان (عج) توانست عده ای را به خود جلب كند. پس از ابراز برائت روحانیت از او علی محمد باب به دامن اقتدار دولت چنگ زد. یعنی در قدم اول با پشتیبانی اقتدار روحانیت وارد میدان ادعای خویش شد و پس از دستگیری به دنبال جلب حمایت دولت برای مقابله با روحانیت رفت.

این فرقه ها با انگشت گذاشتن بر نقطه مركزی اعتقاد سیاسی شیعه یعنی وجود امام زمان (عج) و محدود كردن نایب آن امام همام در وجود یك انسان تلاش نمودند زمام اعتقادات مردم را به دست گیرند. با توجه به شخصیت شیخ احمد احسایی، این حركت فقط با خود بزرگ بینی او قابل توجیه است. او خود را در حدی می دید كه می تواند با امامان معصوم تماس داشته باشد و دستورات دینی را مستقیما از آنان دریافت دارد. چیزی كه از دیدگاه همه علمای اصولی شیعه در طی قرون، كذب محض است، زیرا اگر كسی به چنین مقامی دست یابد نیازی به ادعای آن ندارد. او به عنوان نایب عام امام (یعنی مرجع تقلید) از جانب مردم مطاع است و با این ادعا به مقام بالاتری نخواهد رسید. تا آوازه علمی و تقوایی شیخ احمد احسایی در ایران بالا گرفت از جانب علما به ایران دعوت شد و حتی شاه برای تقرب جستن به این درگاه نامه چاكرانه آن چنانی نوشت كه تا آن زمان برای هیچ یك از علما ننگاشته بود. از سوی دیگر اگر باب این ادعا باز شود به راحتی می تواند مورد سوء استفاده كذابین قرار گیرد و موجب انحراف در دین اسلام شود.

سید علی محمد باب با ادعاهایی كه بیمارگونه به نظر می رسید، كما این كه تا مدتها علمای دین به علت احتمال خبط دماغ از دادن فتوای قتل او اجتناب ورزیدند، و حسینعلی نوری با سیاست بازیهای خاص خود و تلاش در جهت معقولتر نمودن آن ادعاها، در صدد جدا كردن مردم ایران از رهبران اجتماعی خود یعنی مراجع تقلید برآمدند. این حركت از جانب این دو نفر و عمدتا با حمایت دولت روس و پشتیبانی بریتانیا انجام گرفت و با كسب موفقیتهایی در مراحل اولیه نظر دیگر دول اروپایی نظیر فرانسه را نیز به سوی خود جلب نمود. در ادامه این حركت، با كنار گذاشتن روسیه به علت وقوع انقلاب بلشویكی در آن كشور، دولت انگلستان به بهره برداری از كاشته آنان پرداخت.

در قسمتهای بعدی خواهیم دید كه عباس افندی با پیوستن به دول بیگانه، وجه بین المللی این آیین را تكمیل ساخت و به حدی دولت انگلستان خدمت كرد كه از انگلیسی ها لقب «سر» دریافت كرد. شوقی ربانی این دین را به شكل حزبی جهانی درآورد و جهان وطنی را رسما اعمال نمود.